فلسفه چیست؟ به زبان ساده+ pdf کتاب آشنائی با فلسفه استاد مطهری
«فلسفه بافی نکن»، «فلسفه ی این کارت چیه؟» و … ؛ شاید شما هم این جملات را شنیده باشید! اما آیا می توانید «فلسفه» را معنی کنید؟ آیا اطلاع دارید که دانشی به نام «فلسفه» وجود دارد؟ به واقع فلسفه چیست؟
غیر از این استفاده های روزمره از کلمه فلسفه، برای توضیح بیشتر معنی علم فلسفه به این مثال توجه کنید:
یک آجر را در نظر بگیرید؛ اگر این آجر را به یک بنا نشان دهید، به استفاده این آجر در ساختمان فکر خواهد کرد. اگر این آجر را به یک مصالح فروش نشان دهید، او با شما در مورد قیمت و نحوه فروش این آجر صحبت خواهد کرد، یعنی او به آجر از آن جهت که یک کلای اقتصادی است، نگاه می کند. این آجر برای یک عکاس نیز در دیدگاهی هنری تجلی می کند، یعنی به همان آجر که دیگران به نحو دیگر به آن می نگریستند به این لحاظ نگاه می کند که یک موضوع (سوژه) هنری است.
بگذارید همین مثال را ادامه دهیم: همین آجر را اگر به یک مهندس مواد نشان دهید، احتمالا به آجر از آن لحاظ که یک ماده مرکب است و دارای ترکیب های شیمیایی خاص است، نگاه می کند، یک طبیب سنتی به آن آجر، به لحاظ یک عامل موثر در مزاج نگاه می کند. یک فزیک دان نیز به این آجر به لحاظ اینکه حرکت و سکون دارد نگاه می کند، و همچنین یک ریاضی دان و استاد هندسه و … .
اما آیا کسی هست که به این آجر از آن لحاظ که هست نگاه کند؟ آری درست متوجه شدید؛ به آجر از این لحاظ که «وجود» دارد نگاه کند. مثلا از خود بپرسد، این آجر از آن لحاظ که “هست”، از کجا “هست” شده است؟ آیا هستی و وجود این آجر از خودش است یا از جای دیگر، آیا هستی و وجود این آجر همیشگی است یا موقتی است؟ آیا وجود این آجر آغازی زمانی دارد یا ندارد (ازلی است)؟ آیا این آجر از آن لحاظ که هست، وجود های دیگر را ایجاد می کند و علت آنها است یا نه؟ آیا این آجر علت دارد؟ هستی و وجود این آجر در چه جایگاهی در میان هستی ها و وجودهای دیگر است و …. ؟
پس اگر به واقعیات جهان (آجر، روح، اجتماع، فرشته ها، ذهن ها، تصورات، آب ها و … و به ویژه خدا) از آن لحاظ که هستند و واقعیت دارند و همچنین به احکام و لوازم این بودن و … توجه کنیم می شود فلسفه!
این معنای سنتی فلسفه یا همان متافزیک است، که البته تا به امروز هم امتداد دارد و کارآمدی خود را حفظ کرده است.
فلسفه معناهای دیگری هم غیر از متافزیک به عنوان یک علم پیدا کرده است. مثلا در غرب در معنای های جدید، تلاش برای پاسخگوئی عقلی به پرسش های بنیادینی که در زندگی انسان تاثیر مهم و جدی دارد، است.
مثلا اینکه سیگار برای انسان ضرر دارد، مهم است ولی بنیادین نیست. پرسش هایی مانند اینکه آیا جهان غیر مادی و زندگی پس از مرگ هست؟ آیا انسان قابلیت تکامل دارد؟ هدف انسان رسیدن به آزادی است یا بندگی؟ آیا همه چیز در عالم از نظم و علت خاصی برخوردارند، آیا عقل انسان در مورد های غیر حسی می تواند سخن بگوید؟ آیا روح انسان مادی است یا غیر مادی است؟ و … . این معنی تقریبا معنی فلسفه در فلسفه جدید غرب را می تواند توضیح دهد.
باید توجه داشت در هر دوی این معناها، فلسفه علمی عقلی است، یعنی نمی توان با نقل قول و متون دینی و تاریخی و بسا شواهد حسی صرف، مطلبی را گفت و آن را فلسفه دانست. مطالب فلسفه را باید با عقل نتیجه گرفت.
برای آشنایی با فلسفه اسلامی (البته با کمک یک استاد آشنا به فلسفه اسلامی) می توانید کتاب «کلیات علوم اسلامی (۱) – منطق و فلسفه» فیلسوف شهید، آیت الله مطهری را از همینجا دانلود کنید.