شیخ و شراب
آیا واقعا ابن سینا شراب می خورد؟
برتراند راسل (۱۸۷۲ -۱۹۷۰)، متفلسف، ریاضی دان، منطقی و سیاست مدار انگلیسی در کتاب “تاریخ فلسفه غرب”، در بخش فرهنگ و فلسفه اسلامی درباره شیخ الرئیس می گوید: «ابن سینا مرد مقدسی نبود، و در حقیقت علاقه زیادی به زن و شراب داشت.»[i]
این سخن را نه فقط راسل، بلکه بسیاری می گویند. ابن سینا آیا واقعا شراب می نوشید؟
از بخش “فرهنگ و فلسفه اسلامی” کتاب تاریخ فلسفه راسل بر می آید، او آشنایی دقیقی با فلسفه اسلامی نداشته است. احتمال دارد راسل این سخن را در منابع دست دوم و سوم زندگی شیخ دیده باشد. البته شاید او هم مانند ما، این سخن را در منبعی دسته اول دیده است. اما به واقع ریشه این اتهام کجاست؟
ریشه یابی اتهام
ظاهرا منبع اصلی شراب نوشیدن شیخ گزارش جوزجانی است.[ii] جوزجانی شاگرد شیخ بوده است و بر زندگی نامه خود گفته ی شیخ، تکلمه ای نگاشته است. اصل این تکمله به زبان عربی است. او در جائی از این تکمله می گوید:
و صلینا العشاء و قدم الشمع و امرنی باحضار الشراب و اجلسنی و اخاه و امر بمناوله الشراب و ابتدا هو بجواب تلک المسائل و کان یکتب و یشرب الی نصف اللیل … فاذا رسول الشیخ یستحضرنی فحضرته و هو علی المصلی و بین یدیه الاجزاء الخمسه.[iii]
سخن از یک شب علمی شیخ است.[iv] ظاهرا سوالاتی به شیخ رسیده است و او در این شب، پاسخ این سوالات را می نگارد. جوزجانی می گوید، نماز عشا را خواندیم. شمع آورده شد و شیخ به من دستور داد که «الشراب» را بیاورم. شیخ من و برادرش را نشاند و گفت از «الشراب» بنوشیم، و شروع بجواب آن سوالات کرد. می نوشت و می نوشید تا نیمه شب … و سپس جوزجانی می گوید که صبح شیخ در محل نماز خود بود و پاسخ را آماده کرده بود.
چند ملاحظه و پاسخ به اتهام
چند نکته در اینجا قابل دقت است:
- «الشراب» کلمه ای است که در متن جوزجانی آمده است.
- «الشراب» در معنی لغوی یعنی نوشیدنی.
- شراب در فارسی به معنی خمر استفاده می شود. ولی در عربی هم اکنون نیز شراب یعنی نوشیدنی. آنان برای آن ماده مسکر عباراتی مانند «عرق»، یا «خمر» و یا «نبیذ» و … را به کار می برند.
- جوزجانی قصه ی شرابخواری (!) ابن سینا را، بین دو نماز شیخ نقل کرده است. و واقعا چقدر بعید و بی مناسبت است که بگوییم شیخ نمازش را خواند و شراب خورد و سپس نماز صبحش را خواند. چه مناسبتی بین این مصلی و نماز و شراب می توان یافت؟
- در انتساب افعال به اشخاص، باید حالات و شئون آن شخصیت را لحاظ نمود. در موضوع بحث ما، آیا بهتر این نیست با کمی حسن ظن به عبارات شخصیتی که هزاران برگ در توحید و خداشناسی و … می نگارد، نگاه شود؟ آیا این سهم نویسنده نمط نهم و دهم اشارات از تاریخ نگاری علم نیست که دست کم، عبارت عربی زندگی او، فارسی ترجمه نشود؟
نتیجه گیری
با این توضیحات، به نظر می رسد، این سخنان، از مظالم تاریخ علم در حق این بزرگ مرد تمدن اسلامی است.
همانطور که استاد فیروزجائی در کتاب «نورآوری های فلسفه اسلامی»[v] می آورند، بسا این «الشراب» نوشیدنی دارویی و یا تقویتی برای رفع خستگی و تجدید قوا بوده است. این احتمال موافق حال شب بیداری شیخ در این شب علمی نیز است.
امیدواریم روح آن ولی بزرگ خدا، و آن مبلغ توحید، از ما راضی باشد و با این تلاش در رفع تهمت از چهره ی بزرگ مرد تمدنی، قدمی در راستای نصرت «من اعتدی علیه و افتری» برداشته باشیم.
پایان پیام /
همچنین ببنید:
پی نوشت ها:
[i] راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، ویرایش ۲، تهران، کتاب پرواز، ۱۳۷۳؛ ص ۵۹۵
[ii] کرد فیروزجائی، یارعلی کرد؛ نوآوری های فلسفی؛ قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۶؛ ص ۹۷
[iii] مقدمه قصیده مزدوجه ی ابن سینا، ص ۱۱، ناشر مرعشی نجفی
[iv] ن ک: مقدمه ی شرح فخر الدین الاسفراینى النیشابورى بر کتاب النجاه لابن سینا (قسم الالهیات)؛ مقدمه و تحقیق از دکتر حامد ناجى اصفهانى؛ اول، تهران؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگى۱۳۸۳؛ ه ش؛ مقدمه ص ۵۱
[v]کرد فیروزجائی، یارعلی کرد؛ نوآوری های فلسفی؛ قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۶؛ ص ۹۷