امتداد سیاسی اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی

امتداد فلسفه با دکتر لک زائی

مرکز آموزش تخصصی فلسفه اسلامی حوزه علمیه قم، در راستای تبیین و گسترش موضوع امتدادهای فلسفه جلسه ای با استاد لک زائی داشت. تقریر این جلسه (امتداد فلسفه) را در ادامه تقدیم می کنیم:

 

بحث امتداد فلسفه (امتداد سیاسی اجتماعی فلسفه اسلامی) در دو مقام بررسی می شود:

  • مقام اول: مطالعه و بهره برداری درست از فلسفه اسلامی
  • مقام دوم: ظرفیت سنجی فلسفه اسلامی در ساحات نظامات اجتماعی

 

مطالعه و بهره برداری درست از فلسفه اسلامی

در مقام اول باید پیش فرض ها به حکمت و فلسفه اصلاح گردند:

حکیم (ملاصدرا) از روی دغدغه مندی اسفار را نوشته است. آیا می توان پذیرفت انسانی کاری لغو انجام دهد؟ برخی برای جواب ندادن به این که هدف صدرا چه بود می گویند هدفی نداشته است. اما چگونه می توان صدرالمتألهین را دغدغه مند ندانست با آن که در مقدمه اسفار می فرماید:

و اعلم أن للسلاک من العرفاء و الأولیاء أسفارا أربعه.[۱] اسفار را برای سلوک نوشته و دغدغه داشته است.

از نمونه تلاش های صدرا در تغییر پیش فرض ها می توان به طرح یک پرسش، پیش و پس از طرحِ هر مسئله فلسفی در حکمت متعالیه ملاصدرا است. او می پرسد: چرا این بحث مطرح شده و به چه کار می آید؟ مثلا چرا قوه و فعل و یا مسئله حرکت، در حکمت اسلامی طرح شده است؟

با اسفار، صدرا کلان پرژه نظام سازی را پی ریزی کرده است. چنانکه در مقدمه هم تأکید بر این مهم داشته و می فرماید: 

عباراتی از صاحب اسفار

اعلم أن الفلسفه استکمال‏ النفس الإنسانیه بمعرفه حقائق الموجودات على ما هی علیها و الحکم بوجودها تحقیقا بالبراهین‏ لا أخذا بالظن و التقلید بقدر الوسع الإنسانی و إن شئت قلت نظم العالم نظما عقلیا على حسب الطاقه البشریه- لیحصل التشبه بالباری تعالى و لما جاء الإنسان کالمعجون من خلطین صوره معنویه أمریه و ماده حسیه خلقیه و کانت لنفسه أیضا جهتا تعلق و تجرد لا جرم افتنت الحکمه بحسب عماره النشأتین بإصلاح القوتین إلى فنین نظریه تجردیه و عملیه تعقلیه- أما النظریه فغایتها انتقاش النفس بصوره الوجود على نظامه بکماله و تمامه- و صیرورتها عالما عقلیا مشابها للعالم العینی لا فی الماده بل فی صورته و رقشه‏ و هیئته و نقشه.

المطلوب للنبی

و هذا الفن من الحکمه هو المطلوب لسید الرسل المسئول فی دعائه ص إلى ربه حیث قال‏: رب أرنا الأشیاء کما هی‏ و للخلیل ع أیضا حین سأل‏ رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً و الحکم هو التصدیق بوجود الأشیاء المستلزم لتصورها أیضا و أما العملیه فثمرتها مباشره عمل الخیر لتحصیل الهیئه الاستعلائیه للنفس على البدن و الهیئه الانقیادیه الانقهاریه للبدن من النفس.

و إلى هذا الفن أشار بقوله ع‏: تخلقوا بأخلاق الله‏ و استدعى الخلیل ع فی قوله‏ وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ‏ و إلى فنی الحکمه کلیهما أشهر فی الصحیفه الإلهیه لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ‏ و هی صورته التی هی طراز عالم الأمر ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ‏ و هی مادته التی هی من الأجسام المظلمه الکثیفه إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا إشاره إلى غایه الحکمه النظریه وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‏ إشاره إلى تمام الحکمه العملیه و للإشعار بأن المعتبر من کمال القوه العملیه ما به نظام المعاش و نجاه المعاد و من النظریه العلم بأحوال المبدإ و المعاد. [۲]

با دقت در این عبارت می توان گفت صدرا درصدد آن است که انسان ساکن را سالک و سالک را واصل کند. بر اساس گمان نمی شود نظام سازی کرد و باید با نظام الهی آشنا شد تا نظام سازی کرد.

“نظم العالم نظما عقلیا”؛ “افتنت الحکمه بحسب عماره النشأتین‏”، “بإصلاح القوتین‏” و تعابیری از این دست، همه نشان می دهد که حکیم  در دیدگاه صدرا، مصلح است؛ مصلح جامعه!

صدرا می گوید: “بأن المعتبر من کمال القوه العملیه ما به نظام المعاش و نجاه المعاد و من النظریه” .  این عبارت نشان از وجود نظام، نزد صدراست. “الحکمه المتعالیه” برای تعالی است.

 

صدرالمتألهین و دغدغه مندی سیاسی

نباید پیش فرض را این گرفت که صدرا کاری با سیاست ندارد. منکرین امتداد سیاسی حکمه متعالیه و عدم دغدغه مندی صدرا به مسائل اجتماعی، با این پیش فرض که صدرالمتألهین کاری به سیاست ندارد، قضاوت می کنند در حالی با توجه به عباراتی نظیر این عبارت شواهد الربوبیه، چنین پیش فرضی نفی می گردد:

الإشراق الرابع فی الفرق بین النبوه و الشریعه و السیاسه نسبه النبوه إلى الشریعه کنسبه الروح إلى الجسد الذی فیه الروح و السیاسه المجرده عن الشرع کجسد لا روح فیه.[۳]

مرحوم انصاری شیرازی از شواهد دغدغه مندی سیاسی صدرالمتألهین را عاری بودن مقدمات کتب صدرا، از تمجید سلاطین و تقدیم اثر به پادشاهان عصر، می دانستند.
این نمونه ها، همگی نشان از دغدغه مندی سیاسی-اجتماعی صدرالمتألهین دارند که در قدم نخستِ مباحث امتدادی باید به جدّ مورد توجه قرار گیرد.

کار حکیم

حکیم ابتدا مشکل را کشف، سپس ریشه یابی می کند و در مرحله سوم، راه حل را می یابد و در انتها، وضع مطلوب را ترسیم می کند. علم به وضع مطلوب، هر چند به عنوان آخرین مرحله ذکر می شود، ولی به لحاظ فکری باید مقدم باشد و تا حکیم وضع مطلوب را نداند، نمی تواند برای درمان، نسخه بپیچد. در کتاب “کسر اصنام الجاهلیه”، مراحل سه گانه کار حکیم را می توان مشاهده کرد:

الف: شناخت مشکل که جهل است.
ب: ریشه یابی مشکل که اصنام ساخته جهل می باشند.
ج: درمان که کسر آن اصنام می باشد.

مشکل ظاهر گرایان

قشریّون از مرتبه مُلک فراتر نمی روند، آنها درمان دزدی را قطع ید می دانند. آنها نمی دانند که لزوم شهادت دو شاهد عادل در اجرای حد سارق، نشان از آن دارد که با وجود دو عادل که  شاهد صحنه سرقت اند و از آن نهی می کنند و سایر شرایط معتبر، مشکل سرقت تا حد زیادی مرتفع می شود و قطع ید، آخرین مرحله درمانی می باشد. در مباحث فلسفی نیز باید به این مهم ملتف بود که حکیمی همچون ملاّصدرا پس از علم به وضع مطلوب در پی درمان مشکل برآمده است. بیت الغزل دغدغه های صدرا در پایان، تبلور دغدغه مندی صدرالمتألهین را می توان در این بیت مثنوی ایشان مشاهده کرد:

دفتر فرزانگی را گاو خورد                        خانه عقل و خرد را آب برد

 

انتهای پیام/
 

تقریر: حجه الاسلام قاسم بهلول زاده (دانش پژوه سطح ۴ مرکز تخصصی فلسفه اسلامی)

 

 

صوت جلسه:

همچنین ببنید: جلسه دوم امتداد فلسفه با دکتر لک زائی+ صوت


 

[۱] . الحکمه المتعالیه فی الأسفار العقلیه الأربعه (نشر دار احیاء التراث العربی)، ج۱ص۱۳.

[۲] . همان ص۲۰

[۳] . الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه (مقدمه عربى)، نشر مؤسسه التاریخ العربی‏، ج۱ص۳۶۴.

 

 

نظر دهید

ایمیل شما منتشر نخواهد شد.